حالت سیاه
05-05-2024
Logo
جامع تقوا – سيرت صحابه كرام : قسمت 03 - صحابه سعيد بن عامر جمَحي.
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

نماز ستون دین است:

برادران گرامی همچنان در موضوع سیره اصحاب بزرگوار هستیم و موضوع این دیدار زیبای ما، سعید بن عامر جمحی است.
سعید به تنعیم رفت تا کشته شدن خبیب جمحی را ببیند. پس این شهیدی که به خاطر ایمان به محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان کشته شده بود، گفت: اگر خواستید اجازه دهید قبل از کشته شدنم دو رکعت نمازبخوانم. آنان این کار را کردند. بعد از چند دقیقه او با مرگ مواجه می شد. او با الله بود. آیا اجازه می دهید من را تا دو رکعت نماز بخوانم؟ دو رکعت خواند ولی او بعد از اتمام نمازش گفت: به خدا اگر گمان نمی کردید که من از ترس مرگ نمازم را طولانی کردم البته بیشتر نماز می خواندم. ترسید نماز را طولانی کند تا کشتنش به تاخیر بیفتد، گفت نه.
حج از ناتوان یا مریض، ساقط می شود. زکات از فقیرساقط می شود. روزه از مریض و مسافر ساقط می شود. پنج رکن اند و فقط نماز در هر حالت و هر مکان و زمانی ساقط نمی شود، و در سخت ترین شرایط باید با اشاره نماز بخوانید، فاتحه را آهسته می خوانید، این چنین رکوع و سجده می کنید، در هیچ حالتی، و اگر نماز بخوانید خدای نکرده تحت فشار وشکنجه کشته می شوید، باید با اشاره نماز بخوانید. نماز، تنها فرضی است که در هیچ حالتی ساقط نمی شود؛زیرا نماز ستون دین است. هر کس نماز را به پا دارد دین را به پا داشته و هر کس نماز را از بین ببرد گویا دین را از بین برده است. 

انسان در اصل خودش فقیر است :

انسان در اصل خویش فقیر است، و دلیل آن:

﴿ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفاً ﴾
(و [مى‏ داند كه] انسان ناتوان آفريده شده است)

[نساء: 28]

و انسان در اصل خودش نادان است، انسان ترسو است، چه اتفاقی می افتد؟ این آفریده ی فقیر اگر به ثروتمند متصل شود با ثروت خدا ثروتمند می شود. مومن عزت و کرامتی غیر قابل تصور دارد. این فقیر ضعیف اگر با خدا ارتباط برقرار کند، خوشبخت می شود، مومن می گوید: روی زمین از من خوشبخت تر نیست، در حالی که وضع مالی بسیاربدی دارد، در یک اتاق زندگی می کند گویا بهشت است، و کسی که در ساختمان های زیبا زندگی می کند گویا در جهنم است، هنگامی که خداوند انسانی را کمک کند او را در سخت ترین شرایط خوشبخت می کند.

سرورمان ابراهیم ایشان در آتش با الله بودند، سرورمان یونس در شکم ماهی با الله بودند.

﴿ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ﴾
(تا در [دل] تاريكيها ندا درداد كه معبودى جز تو نيست منزهى تو راستى كه من از ستمكاران بودم *پس [دعاى] او را برآورده كرديم و او را از اندوه رهانيديم)

[انبياء: 87ـ 88]

اکنون دقت کن، این داستان تبدیل به قانون می شود:

﴿ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴾
(و مؤمنان را [نيز] چنين نجات مى‏ دهيم)

[انبياء: 88]

حاضران عزیز به من بگویید، آیا مصیبتی بزرگتر ازاین وجود دارد که ناگهان خودت را در شکم نهنگی ببینی؟ وزن نهنگ 150تن است، نهنگ متشکل از 50 تن گوشت و 50 تن استخوان و 50 تن روغن است و 90 بشکه روغن می شود. در دهان این ماهی بزرگ 20 نفر می ایستد، آیا امیدی وجود دارد؟ خدا او را در سخت ترین شرایط قرار داده است.

﴿ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴾
(تا در [دل] تاريكيها ندا درداد كه معبودى جز تو نيست منزهى تو راستى كه من از ستمكاران بودم *پس [دعاى] او را برآورده كرديم و او را از اندوه رهانيديم و مؤمنان را [نيز] چنين نجات مى‏ دهيم)

[انبياء: 87 ـ 88]

دعا مغز عبادت است:

دعا بزرگترین عبادت نزد خدا است، دعا همان عبادت است، دعا مغز عبادت است، شما بیمارید، به خدا قسم من حدود 50 یا 60 داستان می دانم که از بیماری سخت و بی درمان که کلا امیدی نداشتند، شفای کامل پیدا کردند.

من دوست صمیمی دارم که جراح قلب درجه یک بود، در فرانسه بود و در فرانسه درس خوانده بود مریضی از سوریه که مشکل قلبی داشت آمد، پزشک به او گفت فورا باید عمل جراحی شود، به او گفت: من می خواهم با فرزندانم خداحافظی کنم، پزشک گفت: دو هفته فقط فرصت داری، به شام آمد و نزد قصابی ایستاد و دید که هر موقع قصاب استخوانی در بشکه می انداخت زنی می آمد و آن را بر می داشت و در کیسه اش می گذاشت، نظرش را جلب کرد، به زن گفت: خواهرم داستان تو چیست؟ زن به او گفت:
من 8 یتیم دارم و پدرشان مرده است و برای ما چیزی نگذاشته است من استخوان را بر می دارم تا بپزم و به آنها بخورانم . او ناراحت شد و به قصاب گفت: هر دو هفته دو کیلو گوشت تا یک سال به این زن بده و این قیمت آن است. کسی که این داستان را به من گفت از برادران ماست، اکنون از بزرگترین پزشکان قلب در سوریه است. او برگشت به فرانسه تا عمل جراحی قلب را انجام دهد سی تی اسکن انجام دادند در قلبش چیزی را نیافتند. این پزشک مسلمان فهمید که این از طرف خداوند است. این شفای ذاتی نام دارد. فرانسوی این را درک نمی کرد، سی دی آنژوی اول را که می گذاشت سوراخ ها و بسته شدن رگ ها را می دید و سی دی آنژوی دومی که می گذاشت چیزی را نمی دید.
من به شفای کامل ایمان دارم به خدا قسم من 50 یا 60 داستان شفای کامل می دانم. 

﴿ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ ﴾
(و چون بيمار شوم او مرا درمان مى ‏بخشد)

[شعراء: 80]

غرب به این چیزها ایمان نمی آورند و فقط مومن ایمان می آورد.
شخصی فلج که چهارتا پایش فلج شده بود از فرزندانش طلب حج عمره کرد با اصرار زیاد و بی سابقه ای طلب کرد صندلی چرخدار برای حج او گرفتند، او را در حرم نبوی گذاشتند به آنها گفت : بعد عشا به دنبال من بیایید، آمدند او را نیافتند، تعادل خود را از دست دادند، با پروردگارش راز و نیاز می کرد، پروردگارا من را شفا بده، خدا قدرتمند است، روی پای خود ایستاد، این داستان، رمان نیست، خدا توانایی شفای کامل دارد.

﴿ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ ﴾
(و چون بيمار شوم او مرا درمان مى ‏بخشد)

[شعراء: 80]

من 40 یا 50 داستان مانند این می دانم که شفای کامل گرفته اند.
ما قبول داریم که تنها نماز ساقط نمی شود، و اگر چه که با پلک زدن و اشاره باشد، نماز ستون دین است پس کسی که آن را به پا دارد گویا دین را به پا داشته و کسی که ترک کند آن را گویا دین را نابود کرده است.
بنده نیازمند و ضعیف است. جدید است و قدیم نیست، خدا قدیم است. مخلوق ناتوان هنگامی که با خدا ارتباط برقرار می کند، ثروتمند می شود، با قلبش ثروتمند است، و به آنچه در نزد خداست ثروتمند است.
این کودکی که پدرش پادشاه است نزد او یک لیره هم پیدا نمی شود ولی چون پدرش پادشاه است او با ثروت پدرش ثروتمند و قوی است، این مومن است.

خداوند متعال اصل زیبایی و کمال و بخشندگی است :

اکنون خدا کیست؟ او اصل زیبایی و کمال و بخشندگی و همه ی چیزهای زیبای روی زمین است. به گل ها و شکوفه ها بنگر، نزد من یک برگ هست که پانصد تا شکوفه دارد، هر شکوفه زیباتر از دیگر است، چه کسی به آن زیبایی بخشیده است؟ به کودک کوچک نگاه کن، زیبایی اش در تصور نمی گنجد. به دریا و کوه های سرسبزنگاه کن، در روی زمین مناظر زیبایی فراتر از تصور وجود دارد، و حکمت آن این است که خدا ما را به بهشت وعده داده است، و وعده ی بهشت در کلام خداوند است، و اما سخن تا پشتوانه ی مادی نداشته باشد، معنایی ندارد.

اگر فرض کنیم که شخصی در زندان متولد شده و در زندگی اش دریا را ندیده است، به اوبگوییم : دریا چهار حرف دال، راء، یاء، والف است. این دریا است، به هیچ وجه برای این شخص معنایی ندارد، اگر دریا را ببیند و وارد آن شود و در حال غرق شدن باشد و در آن شنا کند، کلمه دریا برای او معنا پیدا می کند.
بنابراین خدا مکان های زیبا را آفریده است، به خدا قسم در اروپا قسمتی از بهشت است، کوه های سرسبز، رود های شفاف، گنجشک های آواز خوان، حیوانات زیبا، طاووس که از حیوانات بسیار زیبا است، آن جا مکان های بسیار زیبا و کوه ها و دریاهای بسیار زیبا است این زیبایی ها در روی زمین حکمت آن چیست؟ تا این زیبایی در ذهن مومن از بهشت نقش ببندد، خدا می فرماید:

﴿ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ﴾
(در باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است)

[بقره: 25]

بنابراین تو به بهشت وعده داده شده ای.

(( فيها ما لا عين رأتْ ))
((در آن چیزهایی است که چشمی آن را ندیده))

[متفق عليه از ابوهريره]

چند شهر را دیده ای؟ ده تا، پانزده تا، ولی به کوالالامپور نرفتی و آن را نمی شناسی.

(( ما لا عين رأتْ، ولا أذن سمعتْ ))
((آن چه که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده))

[متفق عليه از ابو هریره]

در مورد آن شنیده ای.

(( ولا خَطَر على قلبِ بَشَرْ ))
((و نه در قلب کسی خطور کرده))

[متفق عليه از ابو هریره]

(( أعددْتُ لعبادي الصالحين فيها ما لا عين رأتْ، ولا أذن سمعتْ، ولا خطَر على قلبِ بَشَرْ ))
((برای بندگان نیکوکارم «بهشتی» آماده کرده ام که در آن چیزهایی است که نه چشمی آن را دیده و نه گوشی شنیده و نه در قلب کسی خطور کرده است))

[متفق عليه از ابو هریره]

آیا این کم است؟ ای مردم ما به بهشت وعده داده شده ایم، آیا کمی از سختی ها را تحمل نکنیم؟ آیا نماز نخوانیم؟ آیا چشممان را فروهشته نداریم؟ آیا شبکه های تلویزیون را مدیریت نکنیم؟

حکمت بزرگترین نعمت خداوند:

به خدا قسم ممکن است باور نکنید، در جهان غربِ بی دین تمام شبکه ها کنترل شده است، انواع کانال ها وجود دارد که به یک رمز به همراه پدر نیاز دارد، پدر و مادربه شب نشینی می روند و تلویزیون بدون مدیریت رها است؟

به خدا قسم می خورم عالمی در شام خدا او را بیامرزد، می گفت به شب نشینی طولانی رفتند، برگشتند پسرش را روی دخترش دید، روشن است، برای چه تلویزیون مدیریت نمی شود؟! تو کجا می نشینی؟ چیزی که جوان بعد از بیست سال باید ببیند، اکنون آن را می بیند، چه آسیبی به او می رسد؟
بنابراین غربی ها تنها یک سلاح بر ضد ما دارند، 450 ایستگاه فضایی بی بند وبار به الجزائر فرستاده شد زیرا آنها مبارزه می کردند، چه چیزی آن ها را از نفس می اندازد؟ گمراهی و انحراف.
خوب به یاد دارم که در الجزائر بودم 450 ایستگاه فضایی فرانسوی بی بند وبار برای الجزائر ایجاد شده بود، این سلاح در اختیار غرب است، سلاح فساد ، گمراه کردن، فقیر کردن. به غرب نگاه کن چه بخواهی چه نخواهی، دوست داشته باشی یا نداشته باشی، نقشه دارد، اولین چیز فقیر کردن مسلمانان، فاسد کردن و گمراه کردن آن هاست، جنگی اعلام نشده، که قتل عام آن ها است، صدها هزارنفر را نابود می کند ونه یک کلمه و نه یک حرف ونه تنفر، و نه اندوه، نه اخراج سفیر ، بلکه میلیون ها نفر را می کشد.
بنابراین شریعتی که می تواند از خونریزی جلوگیری کند و نمی کند ، شریک قاتل است، که گاهی با یک تلفن قتل می کند، باور کنید به آنچه در بعضی کشورها میلیون ها نفر کشته می شوند با یک تلفن از قتل جلوگیری می شود و اصلا به سپاه و هواپیما ربطی ندارد. آیا، با یک تلفن، و انجام نمی دهند، بنابراین آن ها با قاتل در جرمش شریکند، مسؤولیت بزرگی است و کسی نیست آن ها را بیدار کند.

﴿ فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴾
(پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهيم پرسيد *از آنچه انجام مى‏ دادند)

[حجر:92ـ93]

﴿ أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى ﴾
(آيا انسان گمان مى ‏كند بى‏ هدف رها مى ‏شود)

[قيامت:36]

من علم اندکی دارم اما از سرکشان نادان تر ندیدم. یک سرکش در آفریقا و 230میلیارد که بیشترین ثروتی که یک انسان دارد ، بیل گیتس 90 میلیارد دارد، طبیعتا در کشورش مشکلی دارد، اگر پیش از یک ماه برود با با شکوه ترین مراسم خداحافظی خارج می شود، درهر شهری از اروپا یک قصر می خرد و هواپیما مخصوص و کشتی مسافرتی، هر روز یک ملیون دلار خرج می کند و ثروتش تمام نمی شود، حکمت آن چیست؟ 

﴿ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً ﴾
(و به هر كس حكمت داده شود، به يقين‏، خيرى فراوان داده شده است)

[بقره:296]

ممکن است بگویم: در حالت کلی بزرگترین نعمت خدا حکمت است، تو با حکمت دشمن را دوست گمان می کنی، فقیر را ثروتمند گمان می کنی، هر ازدواجی را موفق می پنداری، ولی بدون حکمت دوست را دشمن و ثروتمند را فقیر و هر ازدواجی را ناموفق می پنداری.

اصل عبادت این است که کمال از خدا گرفته شود:

اصل عبادت این است که کمال از خدا گرفته شود ، تو به او رو می آوری، بر ثروتمند روی می آوری با ثروتش تو را ثروتمند می کند، بر حکیم روی می آوری با رفتن به سوی او حکیم می شوی، به شجاع روی می آوری، به خدا آن قدرت کامل روی می آوری از او قدرت می گیری، بنابراین نماز ستون دین است، اما نماز عادی مخصوص مسلمانان است، چیزی از آن نمی فهمد.

شخصی به من گفت:به خدا قسم من سه صندوق تجاری دارم، و و در آن ها اختلافات زیادی بین صندوق ها است، سبحان الله من نماز می خوانم در رکعت اول اختلاف اولی و در رکعت دوم اختلاف دومی و در رکعت سوم اختلاف سومی را پیدا می کنم، و اختلافات صندوق ها با نماز حل می شود.
این نماز است:

(( ولن تُغْلَبَ أُمَتي مِنْ اثنا عَشَرَ ألف مِنْ قِلَّةٍ ))
((هرگز مغلوب نمي شود دوازده هزار لشكر از جهت كمبودی))

[أبو داود وترمذی از عبد الله بن عباس ]

بنابراین اگر ملیاردر باشیم و 5 پایتخت عربی اشغال شده و پرچم ما بالا نیست و اختیار ما به دست خودمان نیست، طرف دیگر از هزاران راه بر ما تسلط دارد! هنگامی که قطعات یدکی را به تو نمی دهد ناوگان هوایی ات کاملا متوقف می شود، لوازم یدکی تانک ها را به تو ندهند تمام سلاح تو متوقف می شود، ما را از ضعیف ترین نقطه ضعف جسم ما باز می دارند، زیرا ما ضعیف هستیم، این ضعف ایمان است، این واضح و روشن است که ما دولت مستقل هستیم ولی عملا مستقل نیستیم و زیر دست و تابع غربی ها هستیم. یک کشور اسلامی موضع گیری کرد فورا پول او را تحریم کردند، و از چهار طرف و از همه ی ناحیه ها زیردست می شوی، این به خاطر دورشدن از خداوند می باشد هنگامی که با خدا باشی خدا هم با توست.
با خدا بودن بزرگترین چیز در اسلام می باشد:
بنابراین با خدا بودن بزرگترین چیز در اسلام می باشد، خدا می فرماید:

 

﴿ وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ﴾
(و هر كجا باشيد او با شماست)

[حديد: 4]

این همراهی فقط همراهی علم است، خدا با کافر، با نافرمان، با ستمگر هست، فقط معیت علم است، اما الله هنگامی که می گوید:

﴿ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ﴾
(و خداست كه با مؤمنان است)

[انفال: 19]

ای الله! هنگامی که معیت خاص بیاید.

﴿ مَعَكُمْ ﴾
(با شماست)

[حديد: 4]

معیت عام، فقط معیت علم است، مثلا کسی که مردم را در سرزمین معینی به قتا می رساند آیا خدا او را نمی بیند؟ او را می بیند.

﴿ وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ ﴾
(و هر كجا باشيد او با شماست )

[حديد: 4]

با علمش با شماست، اما معیت خاص:

﴿ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ ﴾
(و خداست كه با مؤمنان است)

[انفال: 19]

با آن ها پیروزی واعتماد و حکمت وبرتری است اظهار برتری در روی زمین می کنند و جایگاه های بزرگ از آن هاست.

محبت اساس زندگی مومن است:

سرورما خبیب به دار آویخته شد، یکی از آن ها آمد و به او یک کلمه گفت: به او گفت: آیا دوست داری که محمد به جای تو باشد و تو نجات بیابی؟ در حالی که از او خون جاری می شد گفت: به خدا قسم دوست ندارم که در شهرم در امان باشم، و در کنار اهل و عیالم در آرامش به سر ببرم، و آسایش دنیا و ما فیها را داشته باشم، وبه پای رسول الله خاری برود، این محبت است، دوست ندارم در کنار اهل و عیالم باشم و نزد من آسایش دنیا باشد یعنی مریضی، و نه فقر و نه عذاب، و نه زندانی نباشد و نعمت های آن اموال زیاد، قصر ها، خانه ها، ماشین ها و به پای رسول الله خاری برود.

پس یکی از آن ها گفت: کسی را مانند یاران محمد ندیدم که به اندازه ی آنان که محمد را دوست دارند، کسی را دوست داشته باشند.
باور کنید مبالغه نمی کنم، رابطه ی تو با مومنان رابطه ی محبت است. محبتی عمیق است، من به بزرگترین کشورهای جهان مسافرت کرده ام، به خدا قسم: هرگاه با رئیس فلان اقلیت مذهبی ملاقات کردم احساس می کردم از 50 سال پیش او را می شناسم زیرا او را موافق یافتم، موافقت، از نظر روانشناسی این جا موضوع شناخت شخصیت است، مومن مومن است، فروتن فروتن است، حریص بر اطاعت خدا حریص بر اطاعت خدا است، نیکی کننده به والدین نیکی کننده به والدین است، مومنان را در اطراف دنیا مانند هم بدان. ارتباط با خدا به آنها صفات مشترک بخشیده است.
کسی را مانند یاران محمد ندیدم که به اندازه ی آنان که محمد را دوست دارند، کسی را دوست داشته باشند. این محبت اصلی در زندگی ماست.
سپس به آسمان نگریست و گفت: خدایا آن ها را ریشه کن، و نیرو و توان آن ها را از بین ببر، هیچ یک از آنان را زنده نگذار، سپس نفس های آخرش را کشید.
این مرد قهرمان می دانست که زندگی حقیقی خوشگذرانی نیست بلکه عقیده و جهاد است.

عاقل کسی است که برای آخرت آماده می شود:

یک بار در عمان بودم به خانه ای در فقیرترین منطقه از عمان وارد شدم که دو اتاق داشت و جایی برای نشستن نداشت وارد شدم و بر فرشی که روی زمین بود نشستیم، فرش کوچکی بود، به خدا قسم امروز من تعزیه ای در بهترین محله های عمان دارم، لوسترها از بهترین لوسترها بود، تمام قالیچه هایش ایرانی بود، سنگ فرش ها خارجی بودند، لباس خانواده را زیر نظر داشتم در تصور نمی گنجید، صاحب خانه کجاست؟ در قبر، در حین تعزیه با خودم گفتم: چه کسی این ثروت را خریده است؟ مرحوم، چه کسی این قالیچه ها را خریده؟ مرحوم، چه کسی خانه را زینت داده؟ مرحوم، اکنون مرحوم کجاست؟ باور کنید مبالغه نمی کنم کسی را پاک تر و عاقل تر از کسی که برای این لحظه تلاش می کند، نیافتم.

(( عبدي رجعوا وتركوك، وفي التراب دفنوك، ولو بقوا معك ما نفعوك، ولم يبقَ لك إلا أنا وأنا الحي الذي لا يموت ))
((بندگان من برگشتند و تو را ترک کردند و تو را در خاک دفن کردند و اگر با تو باقی می ماندند به تو سودی نمی رسید و برای تو جز من کسی باقی نمانده و من همان ذات زنده ای هستم که نمی میرد))

علت وجود انسان عمل صالح است:

سرورما خبیب در میان مردم به پا خاست و بیزاری خودش را از راه و روش قریش اظهار داشت. وارد دین خدا شد. اسلام آورد. نزد سیدنا عمر رفت، و به او گفت: ای عمر توصیه می کنم که در مورد مردم از خدا بترسی _ خطاب به یک خلیفه _ و مردم را در مورد خدا نترسان وگرنه با سخن و فعلت مخالفت می شود، دوست بدار برای مردم آن چه برای خود و خانواده ات دوست داری و ناپسند بدار آنچه برای خود و خانواده ات ناپسند می داری و نترس در مورد خداوند از سرزنش هر سرزنش گری.
به یاد دارم یک مرتبه در سفر به یک کشور عربی بودم شب را بیدار بودیم یکی از حاضرین داستانی که برایش اتفاق افتاده بود را تعریف کرد که با رئیس جمهور خود در حرم نبوی در جلوی قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ملاقات کرد، به او گفت: که از خدا بترس، به من گفت: 15 سال در زندان می مانی، به من گفت: به خدا قسم غیر از آن را نگفتم، در مورد رسوا شدنت از خدا بترس، به خدا قسم می خورم: 15 سال زندان را در مقابل قبر پیامبر گفت، کسانی که در اطراف شخص بودند او را دستگیر کردند و او را بردند، به من گفت: بدون کفش با هواپیما به کشورم آمدم و 15 سال در زندان بودم.

گروهی از حمص نزد سیدنا عمر آمدند، گفتند: نام فقیرانتان را برای ما بنویسید، نوشتند، و در میان آنها به همراه فقیران سعیدبن عامر والی حمص بود سیدنا عمر ناراحت شد گفت: این! فقیر در نزد او چیزی پیدا نمی شود، بله گفتم به شما: 230 ملیارد در یک کشور و در کشوری 90 میلیارد است و در دیگری آن 70 میلیارد یافت می شود، سه سرزمین آسیا و آفریقا و آمریکا سه مبلغ از خود به جا گذاشتند، 230 میلیارد در آفریقا و 90 میلیارد در آمریکا، و 70 تا در آسیا.
سیدنا عمر می فرماید: نزد هر خائنی برای من دو امانت دار یعنی آب و گل هستند.
می خواهد بسازد، می خواهد خانه های با شکوهی بسازد.
مال حلال، حلال نامیده شده به خاطر این که نفس آن را می پذیرد و مال حرام حرام است؛ زیرا انسان را از سعادت و خوشبختی محروم می کند. شخص ثروتمندی که از حرام به ثروت رسیده، آینده ندارد. شخصی با میلیاردها دلار حرام هتلی در پاریس خرید. این هتل 80 طبقه دارد و همیشه شلوغ است، در روز بعد در ساختمان مشکلی وجود داشت، وی دچار سکته شد و مرد.
شخصی دیگر دومین ثروتمند در لبنان است، قصری در بالای کوه جونیه ساخته است، زیباترین مکان در جهان است، آرامگاهی بهتر از کاخ ساخت. در یک سانحه غرق شد. خانواده او ده هزار فقط برای پیدا کردن جسد او پرداختند ولی او را نیافتند.
الله اکبر، عمل صالح علت وجود توست، دلیل آن:

﴿ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴾
(و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند)

[ذاريات: 56]

عبادت علت وجود توست، وعبادت مهم ترین چیز بعد از عقیده و استقامت و عمل صالح است زیرا اندازه ی تو در نزد خدا به اندازه عمل صالح توست و عمل، صالح نامیده شده است؛ زیرا برای عرضه بر خدا مناسب می شود، و چه زمانی مناسب می شود؟ هنگامی که خالصانه و درست باشد، خالصانه یعنی برای رضای خداست و درست آن چه که موافق سنت باشد. 

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر